افسانه جهت انجام عمل زیبایی بینی در یکی از بیمارستان
های شمال کشور تحت بیهوشی عمومی قرار گرفت بعد از اتمام عمل در روند بیدار شدن وی
اختلال ایجاد شد و وی بهوش نیامد .
تلاش هایی که در بیمارستان مذکور انجام شد موفقیت آمیز
نبود و پزشکان به خانواده وی اعلام کردند
که امیدی به برگشتن افسانه به زندگی نیست .
مادر افسانه که قلبش مملو از محبت و عشق به افسانه بود
نمی خواست این موضوع را باور کند و دست از
تلاش برنداشت .او با بیمارستان نیکان تماس گرفت و با هماهنگی با مسئولین بیمارستان
افسانه را به تهران آورد و در بخش ICU بیمارستان
نیکان بستری کرد .
او بیش از یک ماه در ICU
بستری بود و تمام این مدت مادرش در تهران پیش او بود و دائما وضعیت وی را رصد می
کرد و منتظر بهبود حال او بود .بعد از این مدت چون ماندن در تهران برایش مشکل شده
بود تصمیم گرفت ادامه درمان را در شهرستان و در منزل خودشان پیگیری کند . به همین
خاطر وسایل و تجهیزات مورد نیاز برای نگهداری افسانه در منزل را خریداری نمود و با
کمک پرستاران ICU بیمارستان نصب و راه اندازی نمود .ایشان
مادر افسانه را در جهت مراقبت از او آموزش دادند و وی با نیروی عشق و مهربانی
توانست پرستاری از افسانه را در منزل بخوبی انجام دهد و این کار را آنقددر ادامه
داد تا اینکه افسانه از کما خارج شد و توانست به زندگی عادی برگردد.اکنون افسانه
می تواند راه برود ، صحبت کند و کارهای روزمره را انجام دهد .
مادر افسانه از سوی بیمارستان نیکان بعنوان پرستار افتخاری
نائل گردید .
بیمارستان نیکان سرگذشت افسانه را در قالب فیلم مستند به
تصویر کشیده است .